در سراسر جهان باستان، کوههای مقدس بسیاری وجود داشت که جایگاه خدایان بود و پیوند میان آسمان و زمین بهشمار میآمد. بنابر بعضی کیهان شناختیها، کوه مقدس نیز مرکز و محور سراسر کیهان بود. ستیغهای دوگانه، گاهی جایگاه خورشید و ماه بود. در مصر، یک ماه خدا به نام تحوت، در معبدی می زیست که بر روی سلسله جبالی در غرب شهر تب واقع بود. در جهان فرودین اساطیر مصری، کوهی وجود داشت که بر فراز آن، تختی بود و فرعون پس از مرگ به وسیلهٔ نردبانی از آن بالا میرفت،
در شهرهای بینالنهرین زیگورات، به مفهوم کوه مقدس ساخته میشد و معبدی در قلهٔ آن برپا میکردند. مادر – الههٔ عمدهٔ بینالنهرینی را بانوی کوه (یعنی نین – هورساگ Ninhursag) مینامیدند، زیرا کوهها سرچشمهٔ نخستین آبها و در نتیجه، موجب حاصلخیزی بهشمار میرفتند.
هندوستان دارای کوههای مقدس بسیار است. کوه کایلاسا Kailasa در هیمالیا، جایگاه شیوا و مرکز زیارت است. در آیین بودایی چنین تعلیم داده میشد که زمین مسطح و مدور و کوه مرو Mero در وسط آن است و تخت بودا را تشکیل میدهد. استوپا و پاگودا، شکلهای نمادین کوه مرو بودند و محور کیهانی، از مرکز آن معبدها می گذشت. جایگاه «بودهی ستوه»، آوالوکی تشوارا، کوه اسطورهای پوتالا Potala بود. تپهای که بر آن قصر دالایی لاما در لهاسا قرار دارد، سده شانزدهم یعنی زمانی که او آنجا را در اختیار داشت نیز، به همان نام بود، زیرا او به عنوان تجسم دوبارهٔ بودهی ستوه بهشمار میآمد.
خدایان کوهستانها در ژاپن فراوانند. این کوهها که در آغاز، متعلق به شینتو بودند، به تدریج، ازآن آیین بودائیشدند و غالباً مربوط به حاصلخیزی زمین هستند و عدهای به زیارت آنها میروند و هر ساله جشن برپا میدارند. فوجی یاما، مقدسترین کوه بهشمار میرفت و الههٔ حامی آن، Sengen نام داشت که برایش معبدی در ستیغ کوه، در ۸۰۶ میلادی، ساخته شد. «سن گن» الههٔ کوه را در نقاشیهای ژاپنی بطور گستردهای نشان میدهند، در حالی که، یک شاخهٔ لوبیا در دست دارد، و کلاهی پهن بر سر نهادهاست که در مورد پرستش او با سه خدای بودایی، جابجایی صورت گرفتهاست. این خدایان را بر روی سه قله نشان میدهند که گروهی از زایران بسوی آنها روانند. خدایان دیگر عبارتند از «سانو» Sano، خدای کوه «هیه یی» Hiei، خدای سهمگین شینگون Shingon به نام زایوگونگن Zao Gongen، خدای کوه «کیمپو» Kimpo و خدایان بیشمار منطقهٔ کومانو Kumano، با آبشار مقدسش، که تصور میرفت نزدیک کوه «پوتالا» بود، که برای «آوالوکی تشوارا» مقدس بهشمار میرفت. کوخ، یکی از دوازده زینت، بر روی جامهٔ امپراتوران چین بود.
در اسطورهٔ تایویی، کوه نشانهٔ جزایر خوشبختی، جایگاه جاودانها یا تپههای طول عمر، یعنی محلی است که «قارچ مقدس» در آنجا میروید. کوه، یکی از موضوعات مردم پسند در نقاشیهای روی سفال و نقاشیهای لاک اندود است و در آنجا، سه و گاهی پنج یا هفت ستیغ را بسیار نقش پردازی میکردند و این ستیغها از میان امواج دریای شرقی سربرمی آوردند {مینگ، اواخر سدهٔ پانزدهم}. کوه، مکان عزلت راهبان چینی بود، چنانکه بیابان تب، برای عیسویان نخستین، چنین وضعی را داشت. در اینجا، عزلت گزیدگان امیدوار بودند دروازهٔ بهشت جاودانها را بیابند و آن را از طریق شکافی در صخرهها پیدا کنند. کوه تایویی را نیز بصورتی حجاری میکردند که جاودانها را همراه با نماد تایویی نشان دهند و این کوه برای دانشمندان موجب تفکر و اندیشه میشد.
در کتاب عهد عتیق، یهوه از فراز کوه سینا با موسی سخن گفت. در نقشههای جهان در قرون وسطا، که معمولاً مدور نشان داده میشدند، اورشلیم را در وسط قرار میدادند، بهطوریکه صلیب، که گاه نماد حضرت عیسی بود، و بطور سنتی، از او به عنوان تپه یاد میشد، در مرکز جهان عیسویت قرار داشت.