در سالهای اخیر، موجی از نماهای بیهویت و تقلیدی چهره شهرهای ایران را در بر گرفته است؛ نمای ساختمانهایی که هیچ ارتباطی با معماری ایرانی، اقلیم منطقه یا فرهنگ بومی ندارند. بسیاری از معماران ایرانی با هشدار نسبت به این روند، اعلام کردهاند که نماهای غیراصولی و بیهویت نهتنها زیبایی شهری را مخدوش میکند، بلکه هویت معماری ایران را نیز تهدید میسازد. این مقاله به بررسی این پدیده و راهکارهای مقابله با آن میپردازد.
فهرست مطالب
Toggleمعماری یا آشفتگی بصری؟ جنگ بیپایان نماهای شیشهای و بتنی!
در سالهای اخیر، نمای مدرن شیشهای و بتنی به عنصری غالب در معماری شهری ایران تبدیل شده است. این نماها که اغلب با الگوبرداری مستقیم از سبکهای غربی طراحی میشوند، در شهرهایی چون تهران، اصفهان و مشهد بیتوجه به اقلیم گرم و خشک یا سرد و کوهستانی، چهره شهر را تغییر دادهاند. کافیست در خیابان ولیعصر تهران، بلوار کشاورز اصفهان یا مناطق توسعهیافته مشهد قدم بزنیم تا با سیلی از نماهای بیهویت مواجه شویم؛ سازههایی که نه با معماری سنتی همخوانی دارند، نه با محیط زیست سازگارند.
در این میان، پرسشی چالشبرانگیز مطرح میشود: آیا این گرایش به نماهای شیشهای و بتنی، نشان از پیشرفت معماری ماست یا بیانگر بیمیلی به حفظ هویت فرهنگی؟ آنچه مسلم است، بیتوجهی به زمینههای بومی و تاریخی در طراحی شهری، نه تنها به یکدستی معماری منجر نمیشود، بلکه مناظر شهری را دچار آشفتگی بصری کرده است؛ گویی در جنگی نابرابر میان هویت و تقلید، فرهنگ معماری ایرانی در حال عقبنشینی میباشد.
نقشه گنج گمشده: کجای این ساختمانها، اصالت ایرانی پنهان شده است؟
در گذشته، معماری ایرانی همچون نقشهای پرجزئیات از فرهنگ و اقلیم ما بود؛ از ایوانهای سایهساز گرفته تا گچبریهای نفسگیر و حیاطهای مرکزی که قلب تپنده خانهها بودند. این عناصر نهتنها زیبایی بصری داشتند، بلکه با طبیعت و سبک زندگی ایرانی هماهنگ بودند. اما امروز کافیست عکسهای قدیمی را کنار ساختمانهای نوساز بگذاریم تا عمق این تفاوت را ببینیم: نماهای بیهویتی که با شیشه و بتن سرد پوشانده شدهاند، بدون اثری از اصالت، معنا یا پیوند با گذشته.
آیا معماری امروز، خیانت به تاریخ چند هزارسالهمان است؟ وقتی ایوانها جای خود را به بالکنهایی بیروح دادهاند و حیاطها به پارکینگهای زیرزمینی تبدیل شدهاند،شاید در چند قاب گچبری باقیمانده یا در نگاه حسرتبار پیرمردی که از پشت پنجرهای مدرن، خانهی خشتی دوران جوانیاش را به یاد میآورد.
معماریِ بیقانون: سکوت مرگبار شهرداریها در قبال نماهای زشت!
در سالهای اخیر، صدور مجوزهای ساختوساز بدون درنظر گرفتن اصول زیباییشناسی، به بحران هویتی در معماری شهری منجر شده است. شهرداریها، که باید حافظ چهره شهر باشند، اغلب با سکوتی سنگین، مجوز پروژههایی را صادر میکنند که هیچ سنخیتی با بافت تاریخی یا اقلیم منطقه ندارند. نتیجه، شهرهایی است مملو از نماهای بیهویت؛ ساختمانهایی با ظاهر ناهماهنگ، اغلب شیشهای یا فلزی، که در دل کوچههایی با خانههای سنتی قد علم کردهاند.
پول پارو کنید، هویت را دفن کنید! نقش سرمایهگذاران در گسترش نماهای بیسرپناه
در معماری امروز ایران، سرمایهگذاران بسیاری تنها با هدف سودآوری وارد عرصه ساختوساز شدهاند؛ نتیجه؟ نماهای بیهویتی که نه بافت شهری را رعایت میکنند، نه احترام به معماری اصیل ایرانی دارند. کاهش هزینهها با استفاده از مصالح ارزانقیمت، حذف جزئیات هنری و ترجیح سرعت بر کیفیت، منجر به ساختمانهایی شده که فقط ظاهر فریبنده دارند و روحی در آنها نیست.
برجهای بهاصطلاح لوکس در مناطق شمالی تهران یا حاشیه شهرهای بزرگی چون مشهد و شیراز، بیشتر نمایشگاه ثروتاند تا معماری. سنگهای براق، پنجرههای سرتاسری و فرمهایی که تنها برای جلب نگاه طراحی شدهاند، گواهی بر این رویکردند.
شورش معماران جوان: جنبشی که میخواهد ایران را از معماری کپیشده نجات دهد!
در دل آشفتگی معماری شهری و سیطره نماهای بیهویت، نسلی از معماران جوان در حال شورش علیه تقلید کورکورانهاند. این معماران نوآور، با نگاهی تازه و جسورانه، تلاش میکنند میان مدرنیته و اصالت ایرانی پلی بسازند؛ نه بازگشت صرف به گذشته، نه دلسپردن بیچونوچرا به فرمهای غربی.
استودیوهایی چون Next Office با پروژهی ویلای شار در دماوند، یا BMD design با مدارس سازگار با اقلیم در سیستان، نمونههایی درخشان از این رویکرد هستند. پروژههایی که همزمان هم زیباییشناسی مدرن را حفظ کردهاند، هم به اقلیم، مصالح بومی و فرهنگ محلی وفادار ماندهاند. البته مسیر این جنبش آسان نبوده؛ برخی طرحها بهدلیل نبود حمایت یا مقاومتهای بوروکراتیک ناتمام یا کماثر ماندهاند.
پاسخ به منتقدان: آیا مخالفت با نماهای مدرن، عقبماندگی است؟
در مناظره بین معماران سنتگرا و مدرنیست، هر طرف استدلالهای خود را برای حمایت از دیدگاهش مطرح میکند. معماران مدرنیست بر این باورند که مخالفت با نماهای مدرن، عقبماندگی است و ایران باید خود را با معماری روز جهان هماهنگ کند. آنها معتقدند که این نماها، با استفاده از مصالح جدید و فرمهای نوین، نمادی از پیشرفت و تمدناند و کمک میکنند تا کشور در عرصههای بینالمللی شناخته شود.
اما معماران سنتگرا، با اشاره به نماهای بیهویت امروزی، اعتقاد دارند که معماری مدرن در بسیاری از موارد بدون توجه به تاریخ، اقلیم و فرهنگ ایرانی ساخته میشود و همین مسئله باعث از دست رفتن هویت شهری شده است. به نظر آنها، هر تغییر باید در چارچوبی از اصالت و پیوند با گذشته باشد، نه تقلید کورکورانه از الگوهای خارجی.
راه حل چیست؟ نجات هویت ایرانی با ۵ قدم عملی
برای نجات هویت معماری ایرانی و مقابله با نماهای بیهویت که فضای شهری را تحت تاثیر قرار دادهاند، باید اقداماتی عملی و مؤثر صورت گیرد.
- گام اول، آموزش معماری اصیل در دانشگاهها و مراکز آموزشی است. نسل جدید معماران باید با اصول و زیباییشناسی معماری سنتی ایرانی آشنا شوند تا بتوانند در طراحیهای خود این اصول را بهدرستی تلفیق کنند.
- دومین گام، استفاده از مصالح بومی است. به جای استفاده از مصالح خارجی و گرانقیمت، باید از منابع محلی و مصالح سازگار با اقلیم ایران مانند نمای آجر خشک و نمای فلزی سفارشی شده با الگوی ایرانی که توسط شرکتهای ایرانی پیمانکار نمای مدرن مانند شرکت نمای آراد(https://aradfacade.com) استفاده کرد که هم به پایداری کمک کند و هم با محیط زیست همخوانی داشته باشد.
- سوم، باید مشارکت مردمی را در طراحی شهری تشویق کرد. نظرات و نیازهای ساکنان در فرایند طراحی فضاهای شهری باید لحاظ شود.