مشاهده بیشتر..
خانه » متن های کوتاه » متن های تاسوعای حسینی
متن های کوتاه
فهرست مطالب
یا ابالفضل ، انا مملوک انت صاحب
یا اباالفضل در نبرد همیشه غالب
یا اباالفضل ، تویی کابوس اجانب
یااباالفضل ، مرد جنگ و عشق و عرفان
پهلوان حضرت سقا مرا یاری کن
قمر طایفه ی ما مرا یاری کن
با همان دیده ی زخمی نظری کن عباس
شده ام بی کس و تنها مرا یاری کن
تاسوعای حسینی تسلیت باد
علمـدارم فتـاده بر زمیـن است
جـدا دسـت یـل ام البنیـن است
بـه فـرق او عمـود آهنیـن است
شکسته سر دونیمه از جبین است
دو دست بریده اش کافیستبرای گرفتن دست تمام عالمیانألسَلاَمُ عَلَیکَ یَا أبوُالفَضل اَلعَبّاس
مشتاقم و غیر من کسی ساقی نیست
در هیچ دلی، این همه مشتاقی نیست
در سینه ام، آرزوی سقایی هست
افسوس که دست در تنم باقی نیست
نگاهش کهکشان را تاب می داد
شب تاریک را مهتاب می داد
اگر یک دست در تن داشت عباس
تمام کربلا را آب می داد
در کلاس عاشقی عباس غوغا می کنددر دل هر عاشقی عباس مأوا می کند
هر کسی خواهد رود در مکتب عشق حسینثبت نامش را فقط عباس امضاء می کند
هر گُلی زیباست اما یاس چیز دیگری ستدر میان سنگ ها الماس چیز دیگری ست
ما میان عمر خود خیلی برادر دیده ایمدر وفاداری ولی عباس چیز دیگری ست
گدای او شدن ' زشتی ندارد
حساب او سرانگشتی ندارد
گدایی کن که سقا دست به نقد است
چک عباس(ع) برگشتی ندارد ......!
عباس یعنی در دل دریا نشستن..عباس یعنی بغض مولا را شکستن
عباس یعنی نفس را هم بنده کردنعباس یعنی اب را شرمنده کردن
از عشق لبریزی از نور سرشاری
ماه ال الله تا صبح بیداری
تو رفتی و بی یارم سقا و سپهدارم
دیدم سر راهم وای دستات و علمدارم
کشتی من و با دست و پا زدن
رفتی همه هم و صدا زدند
ای وای همه به خیمه زدند ای وای
همه جا کربلا همه جا نینوا
من ابالفضلیم به امید خدا
حس نوکریم اینه خادم ابالفضلم
خادمی به جای خود ادم ابالفضلم
نام معشوق مبر نزد من از عشق مگو عشق
دیریست که در پیچ و خم عباس است
هر چه داریم همه از کرَم عباس است خلقت
جنت حق لطف کم عباس است
الحق که به تو ، نام قمر می آید
ای ماه ترین عموی دنیا عباس …
الحق که به ما درس وفا داد حسین (ع)
هر چیز که داشت بیریا داد حسین (ع)
یعنی که تأملی کنید ای یاران
آن هستی خود زکف چرا داد حسین (ع)؟…
جنت حق لطف کرم عباس است
محرم آمد و ماه عزا شد
مه جانبازی خون خدا شد
جوانمردان عالم را بگویید
دوباره شور عاشورا به پا شد
یه جائیه تو دنیا همه براش می میرن
تموم حاجتا رو همه ازش می گیرن
بین دو نهر آبه ، یه سرزمین خشکه
شمیم باغ و لاله اش خوشبو ز عطر مُشکه
شبای جمعه زهرا زائر این زمینه
سینه زن حسینه ، یل ام البنینه . . .
در خیالم کربلا زائر شدم
در حریم پاک تو طائر شدم
یا اباالفضل ، ای تمام هستی ام
من فقط به عشق تو شاعر شدم
ای گل ام البنین،حامی قرآن و دین
جانی و دردانه ای،بر امیرالمؤمنین
گشته ای بر فاطمه نور دو عین
یاور زینب علمدار حسین
رفت عباس به میدان ورجزخوانی کردمثل حیدرپدرش جنگ نمایانی کردگفت زینب به اشاره به حسین به به خودمانیم ابوالفضل چه طوفانی کرد...
یا عباس
طاقت مشک تمام است،علی وار بیا
آب اگر ریخت فدای سرت ای یار بیا
همه دلخوشی اهل حرم بیرق توست
تا حرم راه کمی مانده علمدار بیا
حضرت حیدر به اسم فاطمه حساس بودخلقت از روز ازل مدیون عطر یاس بود😔ای که ره بستی میان کوچه ها بر فاطمهگردنت را میشکست آنجا اگر عباس بود
ای معدن سخا، دستم به دامنت
بی دست کربلا، دستم به دامنت
باب الحوائجی، مشکل گشا ترین
ار روح هر دعا، دستم به دامنت
شامِ تاسوعا که گویند ای عزیزان امشب است
عشق بازیِ حسین با حیٌِ سبحان امشب است
چیست امشب چرخِ عالم را مکدٌر کرده است
یوسفی در ابتلاءِ چاهِ زندان امشب است
باس! دلی که پایْ بستِ تو بُوَد
مشتاقِ لقای حق پرستِ تو بُوَد
امروز، چه کرده ای که فردا، زهرا
اسبابِ شفاعتش، دو دستِ تو بُوَد؟
عباس غیور مرد تاریخ درکربلا
در ره عشق ومحبوب
به عاشقانه ترین حالت ممکن جانبازی کرد
دست عزت داد تا دست ذلت ندهد
یا ابوالفضل
آموخته ایم از تو وفاداری را
خون تو نوشت معنی یاری را
ای کاش که آب کربلا می آموخت
آن روز زچشمت آبرو داری را
اى که دل ها همه از داغ غمت غمگین است
وى که از خون تو صحراى بلا رنگین است
نرود یاد لب تشنه ات از خاطره ها
هر که را مى نگرم از غم تو غمگین است
علقمه موج شد، عکسِ قمرش ریخت به هم
دستش افتاد زمین، بال و پرش ریخت به هم
تا که از گیسویِ او لختۀ خون ریخت به مشک
کیـسویِ دختـرکِ منتـظرش، ریخت به هم
خدا به نام عزیزی همیشه حساس است
به نام مرد رشیدی که رب الاحساس است
صدای زنگ باب الحسین در جنت
به جان مادر سادات نام عباس است
جانم فدای نام زیبایت ، ابوالفضلقربان زخم چشم بینایت ، ابولفضلگر من به چای القمه بودم ، زِ حسرتهر آن بخشکیدم برآن روزت ابولفضل
یا ابوالفضلماهی افتاده بر خاک پریشان دیده ای؟من دقیقا تاهمان اندازه ویران توام